در حرکتم در زندگی همیشه به دنبال یک آدمی بودم که از همه لحاظ احساس کنم نسبت به من کاملتره و همزمان بپسندم که شبیهش باشم. خب الان همچین آدمی دارم توی زندگیم. خیلی کم قدرش رو میدونم و از زمانی که دارم که ازش استفاده کنم، درست استفاده نمیکنم.
برادرم میگفت استاد آدم باید یک کسی باشه که نه تنها از نظر علمی دارای کمالات باشه، بلکه باید از نظر معنوی و در بعد انسانی هم دارای کمالات باشه. خب راست میگفت. خب استادم الان این ویژگی رو نداره ولی supervisorام، همان کسی که بخاطر اون شریفو به تهران ترجیح دادم و استاد بیخودی که استادشه رو استاد راهنمام کردم؛ دقیقا چنین آدمیه.
دوسال پیش که توی شرکتمون باهاش توی پروژه در حد خرسی که حرفشو گوش میده و کارایی که میکنه خیلی مهم نیستن همکارش شدم، کاملا شیفتهاش شده بودم. کی فکر میکرد دو سال بعدش دانشجوی ارشدی میشم که باهاش همکاری میکنه.
بله در همه ابعاد واقعا احساس نزدیکی میکنم بهش. توی آزمایشگاه قبل از اینکه بیام بهش میگفتن شیخ. از وقتی من اومدم به من میگن مرید به اون میگن مراد. اولا خیلی بهم بر میخورد. الان یه جورایی خوشم اومده! :)
خیلی کم ازین شانسا آدم توی زندگیش میاره...
برادرم میگفت استاد آدم باید یک کسی باشه که نه تنها از نظر علمی دارای کمالات باشه، بلکه باید از نظر معنوی و در بعد انسانی هم دارای کمالات باشه. خب راست میگفت. خب استادم الان این ویژگی رو نداره ولی supervisorام، همان کسی که بخاطر اون شریفو به تهران ترجیح دادم و استاد بیخودی که استادشه رو استاد راهنمام کردم؛ دقیقا چنین آدمیه.
دوسال پیش که توی شرکتمون باهاش توی پروژه در حد خرسی که حرفشو گوش میده و کارایی که میکنه خیلی مهم نیستن همکارش شدم، کاملا شیفتهاش شده بودم. کی فکر میکرد دو سال بعدش دانشجوی ارشدی میشم که باهاش همکاری میکنه.
بله در همه ابعاد واقعا احساس نزدیکی میکنم بهش. توی آزمایشگاه قبل از اینکه بیام بهش میگفتن شیخ. از وقتی من اومدم به من میگن مرید به اون میگن مراد. اولا خیلی بهم بر میخورد. الان یه جورایی خوشم اومده! :)
خیلی کم ازین شانسا آدم توی زندگیش میاره...