ملغمه

ملغمه یعنی اینجا هدفش فقط زده شدن حرفه نه درستیش

ملغمه

ملغمه یعنی اینجا هدفش فقط زده شدن حرفه نه درستیش

بعضی وقتا احساس می‌کنی نوشتن توی کاغذ کافی نیست...
نوشتن فکرا و حرفا توی دنیای وب مثل انداختن سوزن در یک حجم عظیمی از کاهه....

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

پارسال حدودای تیرماه بود که رفته بودیم با چندی از دوستان مشهد. همگی درمانده، همگی خسته و همگی امیدوار به رحمت و یاری امام رضا.

به نظرم یکی از عجیب‌ترین سفر‌هایی بود که دیده بودم. چون هرکسی انگار اون چیزی که از ته دل می‌خواست رو بدست آورد.


من اون زمان خیلی خیلی اسیر احساسات درونیم بودم، انگار گیر کرده بودم روی یک گذشته‌ای و گیر کرده بودم روی تصمیمات غلطم.گذشته‌ای که به برگشتش هیچ امیدی نبود و یا خیلی خیلی باید خوشبین می‌بودی تا پنجره‌ای از امید ببینی.

من اون زمان بود که در درمانده‌ترین حالت ممکن از امام رضا خواستم که من رو از این همه فشار نجات بده.

چند ماهی می‌شه که برام سواله که چطور شده که انگار احساسات من مدفون شده و فراموشش کردم.

حالا نمی‌دونم که چی می‌خوام. نمی‌دونم اصلا چی برای معنای «کلان» زندگی بهتره و نمی‌دونم که الان خوب حساب می‌شم یا بد.

خیلی خسته‌ام از دست آدما.
خیلی!
نمی‌دونم چیه توی این دوران زندگی اینقدر کار سخته.
ولی خیلی خیلی خسته‌ام از وضعیتی که دارم می‌بینیم.

یک مشت آدم که فقط بلدن منو اذیت کنن و اصلا حتی حاضر نیستن ورودی بگیرن و فقط می‌خوان هرچی هست و نیست رو بریزن روی سر آدم به عنوان حرف خودشون.

دلم می‌خواد برم مدتی در جزیره تنها زندگی کنم.

اتفاقی که امروز افتاد این رو‌ به من یادآوری کرد که ما در زندگی‌مون قراره رضایت خدا رو جلب کنیم. بنده خدا هم اگر رضایتش قراره جلب شه باید به هدف رضایت خدا باشه. پس بی هدف رضایت کسی رو جلب نکنیم. حواسمون باشه بی مورد بندا خدا رو هم از خودمون ناراضی نکنیم.