ملغمه

ملغمه یعنی اینجا هدفش فقط زده شدن حرفه نه درستیش

ملغمه

ملغمه یعنی اینجا هدفش فقط زده شدن حرفه نه درستیش

بعضی وقتا احساس می‌کنی نوشتن توی کاغذ کافی نیست...
نوشتن فکرا و حرفا توی دنیای وب مثل انداختن سوزن در یک حجم عظیمی از کاهه....

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

یک «تو»یی رو مدت‌هاست گم کردم که هر روز بی او روز مباداست...

آن زمان که بودی، قدرش را ندانستیم.
آن زمان که بهترین زمان‌ها بود.
آن زمان که مثل برق به پایانش نزدیک می‌شد و فکر می‌کردیم که ماندنیست.

چقدر زندگی را ساده‌انگارانه می‌دیدیم. چقدر سادگی، زندگی را زیباتر می‌کرد.
وقتی زندگی را درست می‌بینی، همه چیز بی ارزش می‌شود جز همان سادگی‌ها.
چقدر فکر می‌کردیم آن زمان‌ها بد است... چقدر ساده انگارانه به زندگی نگاه می‌کردیم.
حالا کجاییم؟ گیر کردیم در فضایی که به قول قیصر فقط می‌گوییم: «هر روز، بی‌تو روز مباداست...»

در این درراه‌ماندگی هرچه دنبال خود گشتیم، خود را در دیگری یافتیم و هرچه دنبال دیگری گشتیم، چیزی نیافتیم...
هر روز یاد خاطره‌ای میافتم و هر خاطره‌ای یادآور قدر نشناسی‌های من است.

برای هر کسی، قدم اول این است که بداند چه می‌خواهد. در این مسیر من همان سادگی را می‌خواهم. چه می‌تواند به پای قدرت این برسد؟

من عاشق یک مفهومم. یک مفهوم که ممکن است مصداقش دیگر پیدا نشود. اما چون تصور پذیرست و من دیدمش، عاشقش هستم.
دنیای من
با همین یک مفهوم
سادگی خودش را
تجربه می‌کند
ممکنست دیگر
مصداقش را نیابم
اما این چیزی از عشق کم نمی‌کند...