نه ماه پیش که میرفت، آخرین باری که دیدمش، توی نمازخونهی شرکت بود که من نشسته بودم بعد از نمازم بود و او نماز میخواند.
چقدر انرژی بخش بود آن نمازی که میخواند.
امروز که دوباره دیدمش، تمام حسهای خوب در من زنده شد. تمام حسهایی که ۹ ماه از نبودنش درد کشیدم.
حسهای خوب لزوما به شادی منجر نمیشوند. بعضی وقتها شاید عجیبترین حسهای تو، حسهای خوبت باشند... حتی ممکنه باعث غم تو باشن ولی چون دوستشون داری، بهترین حسهاتن.
چقدر انرژی بخش بود آن نمازی که میخواند.
امروز که دوباره دیدمش، تمام حسهای خوب در من زنده شد. تمام حسهایی که ۹ ماه از نبودنش درد کشیدم.
حسهای خوب لزوما به شادی منجر نمیشوند. بعضی وقتها شاید عجیبترین حسهای تو، حسهای خوبت باشند... حتی ممکنه باعث غم تو باشن ولی چون دوستشون داری، بهترین حسهاتن.