ملغمه

ملغمه یعنی اینجا هدفش فقط زده شدن حرفه نه درستیش

ملغمه

ملغمه یعنی اینجا هدفش فقط زده شدن حرفه نه درستیش

بعضی وقتا احساس می‌کنی نوشتن توی کاغذ کافی نیست...
نوشتن فکرا و حرفا توی دنیای وب مثل انداختن سوزن در یک حجم عظیمی از کاهه....

۱۱ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

نه ماه پیش که می‌رفت، آخرین باری که دیدمش، توی نمازخونه‌ی شرکت بود که من نشسته بودم بعد از نمازم بود و او نماز می‌خواند.
چقدر انرژی بخش بود آن نمازی که می‌خواند.
امروز که دوباره دیدمش، تمام حس‌های خوب در من زنده شد. تمام حس‌هایی که ۹ ماه از نبودنش درد کشیدم.

حس‌های خوب لزوما به شادی منجر نمی‌شوند. بعضی وقت‌ها شاید عجیب‌ترین حس‌های تو، حس‌های خوبت باشند... حتی ممکنه باعث غم تو باشن ولی چون دوستشون داری، بهترین حس‌هاتن.
امیدوارم که شروع‌های تازه، با شادی همراه باشه.

چند روزیه که ایمیلی که گفتم رو زدم.

حدس می‌زدم که به دلایل مختلفی جواب نگیرم.

ولی الان احساس ناراحتی بیشتری دارم در خودم.

بدترین قسمتش اینه که کاریش نمی‌تونم بکنم!

همیشه چند سال عقبم. ای کاش می‌شد با دیگران همقدم بودم.
اما مشکلم این بوده همیشه که باید می‌فهمیدم چرا دارم هر کاری رو می‌کنم.

چرا قسمت‌های مدفونی از درونم زنده می‌شن و می‌کشمشون.
چرا چاره‌ای جز این ندارم؟ :(

اخیرا شب‌های روشن رو از جایی گرفتم. یادت افتادم.

بهترین دوستم بودی! یادت بخیر...

درآ که در دل خسته توان درآید باز

هرچیزی که به سرم میاد، بلایی هست که خودم سر دیگران در آوردم....
حقمه!
ای کاش آن قدمی که می‌خواستم را برمیداشتی...
ای کاش میدیدی که چقدر نابودم...
ای کاش میدیدی این‌ها رو...
ای کاش صدایی از تو می‌شنیدم...
روزی صد بار به خودم می‌گم که اینکارو نکن!
مدت زیادیه خیلی میزنه به سرم یه ایمیل بهت بزنم و فقط توش بنویسم «سلام»!
نمیدونم چقدر دیگه دووم میارم...
: