فکر کنم اولین قدم، نوشتن حرفها و مشکلات بود.
احساس میکنم با نوشتنشون بیشتر تلاش میکنم اونی که گفتم هستم نباشم.
خیلی انرژی ازم برد تا ازش بخوام که بخونه چون هم نمیدونستم چقدر براش انرژیبر و آزار دهندست و هم نمیدونستم که اصلا میخونه یا نمیخونه.
اما با همه انرژیای که از من گرفت؛ اگر نمیگفتم، خلاف تمام حرفهام رو اجرا کرده بودم. حالا احساس آرامش دارم... :)
احساس میکنم با نوشتنشون بیشتر تلاش میکنم اونی که گفتم هستم نباشم.
خیلی انرژی ازم برد تا ازش بخوام که بخونه چون هم نمیدونستم چقدر براش انرژیبر و آزار دهندست و هم نمیدونستم که اصلا میخونه یا نمیخونه.
اما با همه انرژیای که از من گرفت؛ اگر نمیگفتم، خلاف تمام حرفهام رو اجرا کرده بودم. حالا احساس آرامش دارم... :)